ابوالفوارس شاه بن شجاع کرمانی (متوفی ۲۷۰ ه.ق یا کمی پیش از سال ۳۰۰ ه.ق) صوفی و عارف و زاهد معروف قرن سوم هجری در کرمان می زیست.
قریب به اتفاق کتب تاریخ و تذکره وی را از ابنائ ملوک دانسته اند.
هجویری می نویسد: "اندر زمانه ی خود یگانه بود. و بسیاری از مشایخ را در یافته بود."(۱)
شاه شجاع با ابوتراب نخشبی ، یحیی معاذ رازی ، (۲) ابوعبدالله ذراع بصری ، ابوعبید بسری ابوعثمان حیری و ابوحفص حداد نیشابوری دیدار و صحبت داشته است. (۳) وی رفیق و شاگرد ابوحفص حداد نیشابوری بوده و از کرمان به زیارت وی به نیشابور آمده و از آنجا به اتفاق یکدیگر به بغداد سفر کرده اند.(۴) ابو عثمان حیری از برجسته ترین شاگردان وی بوده است.
در تذکره الاولیا عطار نیشابوری و کشف المحجوب هجویری ، در ابتدای احوال وی آمده است که : " چهل سال نخفت و نمک در چشم خود می کرد تا چشم های او چون دو قدح خون شده بود. بعد از چهل سال ، شبی بخفت ، خدای را به خواب دید. گفت: "بار خدایا ! من تو را در بیداری می جستم در خواب یافتم". فرمود که : " ای شاه! ما را در خواب از آن بیداری ها یافتی. اگر آن بیداری نبودی چنین خوابی ندیدی."
بعد از آن او را دیدندی که هر جا می رفتی ، بالشی می نهادی و می خفتی و گفتی: "باشد که یک بار دیگر چنان خواب بینم".(۵)
جامی نیز در "نفحات الانس" این داستان را نقل کرده ودر باب آثار و کتب شاه شجاع می نویسد : "و وی را کتابی است رد بر "یحیی معاذ رازی" در فضل غنا بر فقر که یحیی کرده. و وی آن را جواب باز داده و فقر را بر غنا فضل نهاده. چنانچه هست". (۶)
علاوه بر این شاه شجاع را کتابی معروف است بنام "مرآت الحکما" و جز این اگر آثاری داشته اطلاعی از آن در دست نیست. از اقوال وسخنان وی پاره ای از مکالمات و مکاتبات که با صوفیان معاصر خویش داشته از وی ثبت شده است.
ابونصر سراج نقل می کند که شاه کرمانی نامه ای به ابوحفص نوشت و از او در مورد مصائب سوال کرد و ابو حفص وی را نوشت. (۷)
وی ظاهراً واسطهائی بود بین طریقه فتوت و راه اهل ملامت و مثل اهل ملامت تعلیم میکرد که جوانمرد باید خویشتن را در میان تبیند و به خود و کردار خود ننازد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) هجویری ، ابوالحسن علی بن عثمان ، کشف المحجوب ، ص ۱۷۴.
(۲) عطار نیشابوری ، فریدالدین ، تذگره الاولیا ، ص ۴۴۵.
(۳) جامی ، نورالدین عبدارحمن نفحان الانس ، ص ۸۴ و ۸۵.
(۴) هجویری ، ابوالحسن علی بن عثمان ، کشف المحجوب ، ص ۱۷۴.
(۵) عطار نیشابوری ، فریدالدین ، تذگره الاولیا ، ص ۴۴۵و ۴۴۶.
(۶) جامی ، نورالدین عبدارحمن نفحان الانس ، ص ۸۴ .
(۷) سراج طوسی ، ابونصر ، اللمع فی التصوف ، ص ۳۱۰.
***تحقیق از : م.الف***